Oversampling، سمپلریت سیگنالی که داره توسط پلاگینی پردازش میشه رو ضرب در ۲ یا توانهای ۲ میکنه و sample rate رو افزایش میده، و بعد از تموم شدن کار اون پلاگین، سیگنال وقتی داره از پلاگین بیرون میاد، دوباره به sample rate اولیه برمیگرده. پس اگه sample rate پروژه شما ۴۴۱۰۰ باشه، oversampling دو برابر یا 2X پلاگین اون رو ۸۸۲۰۰ میکنه، و در خروجی پلاگین دوباره ۴۴۱۰۰ میشه. بعضی پلاگینها oversampling بیشتر از 64X هم به شما میدن.
Oversampling، ماکزیمم فرکانسی که پردازشگر شما میتونه از پسش بر بیاد رو افزایش میده و دقت encode پردازش شدن سیگنال رو بالا میبره. این برای کاهش دیستورشن و افزایش وضوح سیگنال خیلی خوبه.
Oversampling سه نوع دیستورشن رو کاهش میده یا کاملاً از بین میبره: aliasing، clipping، و quantization. اگرچه این دیستورشنها اغلب خفیف هستن و به سختی شنیده میشن، وقتی میزان یا شدت پردازش بالا بره خودشون رو نشون میدن.
چه زمانی باید از oversampling استفاده کنیم؟
- اگه در سمپلریتهای پایینتر هستید و میخواهید پردازش زیاد یا شدیدی روی آهنگتون داشته باشید.
- زمانی که لیمیتر داره سریع یا شدید عمل میکنه.
- اگه میخواهید شبیهسازی سختافزارهای آنالوگ دقیقتر انجام بشه.
چه زمانی نیاز به oversampling نیست؟
- به نظر من فقط وقتی دارید در ۳۸۴ کیلوهرتز کار میکنید نیازی به oversampling ندارید؛ زیر این sample rate باید نسبت به سمپلریتی که درش هستید، دو، چهار، یا هشت برابر oversample کنید تا حداقل به ۳۸۴ کیلوهرتز برسید.
معایب oversampling:
- افزایش مصرف CPU
- اضافه کردن pre-ringing به صدا در صورت استفاده از فیلترهای linear phase
- ایجاد تاخیر در صدا
- امکان نقص در sampling رو به بالا و پایین
- اضافه کردن دیستورشن به سیگنال
معایب ذکر شده جز افزایش مصرف CPU، بسیار خفیف هستن و به سختی شنیده میشن، ولی باید این رو بدونید که oversampling همیشه و همه جا شاید خوب نباشه و نکات منفی هم داره. اعمال کنید، گوش کنید، اگه نتیجه رو دوست داشتید استفاده کنید.