در sampling، قاعده Nyquist میگه بالاترین فرکانس قابل نمونهبرداری، برابر با نصف سمپلریته. یعنی اگه sample rate شما ۴۴۱۰۰ هرتزه، بالاترین فرکانستون باید زیر ۲۲۰۵۰ هرتز باشه، وگرنه فرکانسی که بالاتره، برمیگرده زیر ۲۲۰۵۰ هرتز (انگار که به یک آینه برخورد کنه) و به صورت دیستورشن غیرهارمونیی، جزئی از سیگنال میشه، به این میگن aliasing distortion.
ممکنه بپرسید ۴۴۱۰۰ کافیه دیگه، نصفش میشه ۲۲۰۵۰، گوش انسان هم که از ۲۰ هرتز تا ۲۰۰۰۰ هرتز رو میشنوه، تازه ۲۰۵۰ هرتز هم اضافی داریم. بله، اگه سیگنال رو دستکاری نکنیم این میتونه کافی باشه، ولی اگه مثلاً سیگنال رو saturate کنید و هارمونیک سوم بهش اضافه کنید، مثلاً ۱۰ کیلوهرتز میشه ۳۰ کیلوهرتز. این رو چطوری نمونهبرداری کنیم که بالاتر از فرکانس Nyquist در سمپلریت ۴۴۱۰۰ هرتزه؟
در واقع: ۱۴۱۰۰ = ۳۰۰۰۰ – ۴۴۱۰۰؛ هارمونیک سوم ۱۰ کیلوهرتز برمیگرده و در فرکانس ۱۴۱۰۰ هرتز خودشون نشون میده که ما اصلاً نمیخواستمیش، و در محدوده شنوایی ماست و هیچ ربطی به هارمونیکی هم به ۱۰ کیلوهرتز نداره.
حالا اگه sample rate ما ۸۸۲۰۰ بود: ۳۰۰۰ < ۴۴۱۰۰ = ۲ / ۸۸۲۰۰، فرکانس Nyquist میشد ۴۴۱۰۰، و هارمونیک سوم ۱۰ کیلوهرتز یعنی ۳۰ کیلوهرتز زیر فرکانس Nyquist بود و مشکلی برای سمپل شدنش وجود نداشت.
البته این مثال فقط برای یک فرکانس ۱۰ کیلوهرتز و هارمونیک سومش بود. وضعیت برای کل آهنگ پیچیدهتر از این حرفا میشه؛ واسه همین همیشه میگم سمپلریت ۳۸۴ کیلوهرتز تقریباً مطمینترینه.
به همین دلیله که خیلی از پلاگینها oversampling دارن، که sample rate داخلی پردازش پلاگین رو افزایش میدن تا اون فرکانسهای بالاتر بتونن بدون ایجاد دیستورشن alaising بازسازی بشن.
صدای دیستورشن aliaising میتونه به قدری بلند بشه که قابل شنیدن بشه (که موزیکال هم نیست) و ممکنه باعث peakهای بین سمپلی هم بشه. پس بهتره تا جای ممکن از این اتفاقها جلوگیری کرد.
فرکانسی که از فرکانس Nyquist بالاتر میره و نمیتونه سمپل بشه و باعث دیستورشن aliasing میشه رو میشه با شکل زیر نشون داد:
اون قرمزها فرکانسهایی هستن که به صورت آینهای برگشتن به زیر فرکانس Nyquist که ما هیچوقت نمیخواهیم چنین اتفاقی بیوفته.