معمولاً فکر میکنیم در مرحله نهایی مسترینگ، از limiter استفاده میکنیم، ولی در واقع داریم از maximizer استفاده میکنیم، که البته شباهتها و تفاوتهایی دارن.
وظیفه limiter اینه که نذاره سیگنال از یک عددی بالاتر بره؛ در واقع از اسمش پیداست که قرار یک محدودیتی قائل بشه. مثلا ما بهش میگیم اجازه نده سیگنال از منفی ۱ dBFS بالاتر بره، تونم میگه چشم و هیچ سیگنالی رو از منفی ۱ dBFS عبور نمیده.
حالا اگه به همین limiter یه input gain بدیم که بتونیم سیگنال رو هرچه بیشتر به اون سقف مورد نظر هُل بدیم که loudness ما بیشتر بشه، اون limiter رو تبدیل به maximizer کردیم. در واقع هر maximizer میتونه limiter باشه اگه ceiling داشته باشه، و هر limiter میتونه maximizer باشه اگه input gain داشته بشه. البته معمولاً در نوشتن الگوریتمهای maximizerها بک سری دقتهایی میشه که صدای شفاف و تمیزی داشته باشن، و از psychoacoustics هم در اونا استفاده میشه که بتونن percieved loudness رو بالاتر ببرن. پس اگه یک limiter فقط input gain داشته باشه و به نیازهای maximization فکر نکرده باشه، دیگه maximizer kdsj.
پس limiterها میتونن ساده یا پیشرفته باشن، ولی maximizerها همیشه limiterهای پیشرفتهان که تمرکزشون روی loudتر کردن سیگناله.
پس ما در مسترینگ برای loudness به maximizer نیاز داریم که لیمیتر هم باشه، یا اگه نبود بعدش یک لیمیتر میذاریم.